سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مرکّب دانشمندان با خون شهیدان سنجیده شد، پس بر آن برتری یافت . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
آیین جوانمردان
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» بهشت خدا کجاست...؟؟؟

 

سلام شاید...شاید سلام...

نمیدانم با کدامین روی می نگارم.. می خواهم ساده بگویم... ساده تر از آنچه فکرش را بکنید... اما نه! نمی شود گفت...انگار گفتنی نیست!

.

.

شاید..شاید که نه،حتما!برای رسیدن باید آمد..شاید هدف به این سو باشد!

گاهی فکر می کنم چرا دستان رنجورم را نمی توانم به دعا ببرم!...لحظه ای تأمل...سخت است اما ممکن!می دانم...می دانم که هر چه را می نویسم سیاه می کنم!...نوشته هایم را به گور می سپارم ...می خواهم در خلوتم بمانند!

.

.

شاید راه درازی باشد..فرسنگ ها باید رفت...دوردست ها ناله مرغ سحر را می شنوم...چشم به راهم!

چشم اندازی را که از پنجره اتاقم نظاره گرم دوست ندارم...هرچند نمی بینمش...جایش آنچه را می بینم که می خواهم...جای محوطه بسته نورگیر دشتی را می بینم که بی انتهاست...روزها در آن دشت پرسه می زنم...میروم،تاجایی که هیچ از خانه نمی بینم...گاه گاهی راه را گم می کنم...اما نه...! شاپرک ها مراقب منند!

.

.

روح لطیفی که به صدها عشق بیابان زده می ارزد...بهشت خدا کجاست؟؟!! همین جا.. شاید دورتر...شاید هم دست نیافتنی...!

.

.

نظاره می کنم..بهار است..دلم پر از آه و ناله...از گلایه...از غم...از غصه...شاید بازگردم به روزگارانی که نبوده ام...روزگارانی که طلوع را می شد دید!

می تپد...نه در تنهایی...در رویا..!همیشه تصویرش را در خواب می دیدم..اما..امروز روی بوم پارچه ای نقاش دوره گرد...شاید نقاش،قاصد روزهای بهاری است...چه بی معنا...چه بی مفهوم...نه..مهم نیست..احساسی است در قلب تیر خورده اش!

.

.

- به کجا...؟؟صبر کن...صبر کن..نرو..قاصدک!!بگو!چه خبر آورده ای؟؟؟

- دورها آسمان غمگین است...زمین دیوانه!خورشید سر مست...ماه کم نور شده...دریا آرام است...!

- آسمان؟؟آسمان من؟زمین من؟؟خورشید من؟نور..ماه..دریای من؟؟من اینجایم..مرا چه به دورها؟؟؟

- پس هیچ...تورا چه به خبر من؟؟؟

- صبر کن..از بیشه من چه خبر؟؟

- خبری نیست!من از ما سخن به میان میاورم.. نه تو.. نه من!

.

.

آسوده بخواب... سپیده در راه است...قلبم به صدا می آید...تسکینش ده..نه..صبر برایمان بهتر است...گذشت..صدای گوشخراش ماشین ها آزارم می دهد...صدایش می آید..نزدیک شد...خسته ام...بگذار بخوابم...خوابی ابدی...بخوان..برایم بخوان...از دوستی..خسته ام..می روم..باید بروم..تقدیر است...بار سفر بستم....!





نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » آیین 5 ( دوشنبه 87/10/2 :: ساعت 6:35 عصر )

»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

احسان شواهنه
عمر الهیمونی
کلیات تاریخچه فلسطین
مردم غزه
هفتاد و دو گل صحرای کربلا
مهدی
گریه بر حسین علیه السلام
دانلود چند کتاب مفید مذهبی
حضرت فاطمه
روز عاشورا
الحمدلله الذی جعلنا من المتمسکین بولایه علی بن ابیطالب
کر بلا
زندگینامه دکتر محمود احمدی نژاد
بهشت خدا کجاست...؟؟؟
فاطمه، بهشت پیامبر
[همه عناوین(34)]

>> بازدید امروز: 23
>> بازدید دیروز: 0
>> مجموع بازدیدها: 26097
» درباره من

آیین جوانمردان

» لوگوی وبلاگ


» لینک دوستان
آیین جوانمردان
exchange55
صدفی برای مروارید
آیین جوانمردان
آیین دانایان
آیین جوانمردان
آیین جوانمردان
آیین جوانمردان
ایین جوانمردان

» صفحات اختصاصی

» طراح قالب